سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همین سلمان رشدی را در نظر بگیرید. یکی دو سال تمام است با چشم از حدقه در آمده، با چشم به وضوح صدمه دیده و کور در انظار ظاهر می‌شود. حتماً می‌دانید که گفته شده او مورد یک حمله‌ی تروریستی با چاقو قرار گرفته. به هر حال، ... همه‌ی ما حداقل این قدر را می‌دانیم که چیزی به نام حمله‌ی تروریستی، یک افسانه است. ولی هیچ یک از خود نمی‌پرسیم: خب، چنین افسانه‌هایی با چه مکانیسمی طراحی می‌شود؟ دقت کنید: رشدی به وضوح نابینا شده؛ و هیچ کس از خود نمی‌پرسد با چه مکانیسمی.

اگر مسئله مربوط بود به رعایای حکومت، می‌شد مطمئن بود که تحت فرمان مافوق "خودزنی" کرده‌اند! که خود، به نوبه‌ی خود، مسئله‌ی بسیار هولناکی است و آگاهی از آن قاعدتاً باید هر فرد عادی را بی خواب و خور کند.

به هر حال همین مکانیسم خودزنی هم با تلاش‌های شبانه روزی من و با تلاش بی وقفه برای فرو کردن حقیقت توی کله‌ی هر زبان نفهمی، مطرح شده؛ وگرنه پیش از آن کسی نه تنها از این مکانیسم بی اطلاع بود که در مورد آن حتی از خود سؤال هم نمی‌کرد.

مکانیسم قابل قبول در چنین سوانحی، در مورد رعایا، خودزنی است. ولی رشدی که یک رعیت نیست. رشدی جزو سران است. و او به وضوح مصدوم شده. اصلاً، مهم نیست با چه مکانیسمی. مهم این است که هیچ کس با هر اندازه آگاهی و با هر میزان تیزهوشی، پدر سوختگی، نبوغ در طنزپردازی و ...، یعنی با هر اندازه برخورداری از ویژگی‌های یک عامل حکومت بودن، باز هم از خود سؤال نمی‌کند که با چه مکانیسمی.

به هر حال منطقی نیست که رشدی هم خودزنی کرده باشد. ولی سؤال من که امیدوارم به سؤال بقیه هم تبدیل شود، این است که این فردی که امروزه با یک چشم به وضوح ناکار در رسانه‌ها رفت آمد می‌کند، مصاحبه می‌کند و خلاصه با بقیه مراوده دارد و اسمش هم سلمان رشدی است، ماهیتش چیست؟

ذهن ناتوان متفکری مثل استاد رحیم پور که البته خود به خود هم به این سؤال نرسیده، ممکن است پس از کلی تحقیق و "کتاب خواندن"، با گرایش ناگهانی به فلسفه‌های جذاب مثل اگزیستانسیالیم، بالأخره به شما جواب دهد: می‌گویی ماهیتش چیست؟ به تو چه که ماهیتش چیست؟ مگر نمی‌دانی که وجود بر ماهیت مقدم است؟ مهم نیست ماهیتش چیست. مهم این است که وجود دارد!!!

به این پاسخ احتمالی استاد خوب دقت کنید. درد ما این است که فقط ظاهر را می‌بینیم و بیشتر نمی‌پرسیم. بیشتر از آن فکر نمی‌کنیم. برای ما مهم این است که یک چیزهایی وجود دارد. مهم این است که از گذشته هم وجود داشته. بیشتر از این در مورد چیزها فکر نمی‌کنیم.

و نتیجه این می‌شود که امروز با آن مواجهیم. من یکی که به قدرت‌های ماورای طبیعی حکومت، اعتقاد راسخ دارم.


نوشته شده در  پنج شنبه 103/4/14ساعت  6:4 عصر  توسط ع. افگار 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درندگی
فهمیدگی
نان و دلقک
سنگ پای ازغد
لانه نه، آن جا سگدانی بود
سیاست داخلی
[عناوین آرشیوشده]